عربستان(خوزستان)

عربستان(خوزستان)

عربستان(خوزستان)

عربستان(خوزستان)

(متن سخنرانی یوسف عزیزی بنی طرف در داشنگاه صنعتی اصفهان)

چرا عربهای خوزستان یک خلق یا یک قومیت اند؟

 

مقدمه

 چندی است که شاهد گسترش آگاهی های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در میان خلقها و قومیتهای ایرانی هستیم ومساله ملی به موضوع بحث وجدل گروه های سیاسی و فرهنگی مختلف درون وبرون کشور تبدیل شده است.

 فعالان خلقها وملیتهای ایران از این رویکرد میمون استقبال می کنند و آن را به فال نیک می گیرند.

 پیش از درج این سخنرانی لازم می دانم به چند مورد اشاره کنم: نخست، آن که در سایتهای Ethnologue.com و واشنگتن پست جمعیت عربهای خوزستان به ترتیب یک ملیون و دویست هزار و 3% جمعیت ایران ذکر شده که از اساس نادرست است. من در این مقاله نشان خواهم داد که این آمارها از جمعیت واقعی آنان کمتر است.

 ضمنا پس از این سخنرانی به منابعی دست یافتم که می گوید عربهای خوزستان پیش از کوچ آریایی ها به فلات ایران در این سرزمین می زیستند. اینها عبارتند از کتابهای ”12 قرن سکوت “ ناصر پورپیرار و” المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام“ پرفسور جواد علی است که روانشاد دکتر محمد حسین روحانی دو جلد از ده جلد آن را به فارسی ترجمه کرده است. 

 من در این سخنرانی کوشیده ام تا نشان دهم عربهای خوزستان نه مجموعه ای از عشایر وقبایل یا یک اقلیت قومی مهاجر بلکه یک ”خلق“ یا یک ”قومیت“ بومی اند که در جغرافیا و تاریخ چند صد ساله این سرزمین ریشه دارند و در مجموعه بزرگی به نام ملت ایران جای می گیرند.

 

 گرچه این سخنرانی در بهمن  1378 انجام شده اما با توجه به داده های نوینی که طی سه گدشته به دست آمده تنظیم شده است.

******************************

 

 با درود به خواهران وبرادران، استادان و مسؤلان دانشگاه صنعتی اصفهان.

 

خیلی خوشحالم که در جمع دانشجویان عزیز در شهر اصفهان، شهر هنر، شهر دین و دانش و ادب صحبت می کنم.

 اصفهان تنها امروز نیست که منادی گفتگوی فرهنگها ست بلکه این کار اززمانی آغاز شد که ابوالفرج اصفهانی بزرگترین دایرة المعارف عربی و اسلامی را نوشت. لذا عجیب نیست اگر اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان آغازگر این برنامه ها شده است.

 صد سال است که نبرد سیاسی، اجتماعی وفرهنگی ملت ایران علیه استبداد وخودکامگی جریان دارد. از انقلاب مشروطه تاکنون، توده های مردم ایران – از عرب اهوازی و ترک تبریزی گرفته تا فارس اصفهانی و کرد مهابادی – دست به دست هم داده وشانه به شانه یکدیگر علیه استبداد، دیکتاتوری و تک صدایی مبارزه کرده اند که به تدریج شاهد به ثمر رسیدن این مبارزات هستیم.

 عربهای خوزستان به عنوان یک خلق یا قومیت یا ملیت (هرچه اسمش را بگذارید) بخشی جدایی ناپذیر از ملت ایران است اما در عین پیوستگی با سایر خلقهای ایران تمایزاتی با آنها دارد که به آنها اشاره خواهم کرد . در واقع مردم عرب خوزستان از هویت خاصی برخوردارند.

 واما هویت چیست؟ هویت، هستی فرهنگی، معنوی و روحی هر فرد انسانی است. هر انسانی در درجه اول هویت فردی دارد که شامل ویژگیهای روحی وروانی و ذهنی اوست. آنگاه هویت قومی یا (ملی) دارد همانند عرب، ترک وفارس و سپس هویت ملی یا (میهنی) نطیر ایرانی، عراقی، هندی وسویسی. پس از آن هویت دینی و مذهبی ودر نهایت هویت جهانی انسان مطرح است.

 شخصیت فردی عرب خوزستانی اصولا دارای 3 یا 4 بعد عمده است: بعد دینی، عشایری،قومی وملی. البته اولویت هر یک از این ابعاد در میان لایه های مختلف اجتماعی فرق می کند.

 در میان عامه مردم، نخست بعد دینی (مذهبی) دوم بعد عشایری، سوم بعد قومی(عربی) و چهارم بعد ملی(ایرانی) تعیین کننده رفتار شخصی، اجتماعی وسیاسی آنان است. پس از انقلاب و به حاکمیت رسیدن روحانیان در ایران، بعد اول و چهارم برهم منطبق شدند اما در سالهای اخیر براثر تحولاتی که در فضای سیاسی ایران رخ داده است این دو بعد بار دیگر درمیان لایه های گسترده ای از مردم در حال جدا شدن هستند. ما این را به وضوح در میان روشنفکران و دانشجویان و حتا دانش آموزان عرب می بینیم. به طوری که اکنون ابعاد هویتی لایه های اجتماعی یاد شده شامل بعد قومی(عربی) سپس بعد دینی (اسلامی) و آنگاه بعد ملی (ایرانی) است. بعد عشایری در میان این لایه های اجتماعی به شدت ضعیف ونا پذیرفتنی است. روشنفکران عرب روابط عشایری را عامل عمده عقب ماندگی خلق خود می دانند که همواره حاکمیتهای مرکزی از آن برای تفرقه وعقب مانده نگه داشتن عربها از آن بهره برده اند.    

  من در این جا درباره وضع اجتماعی و تاریخی مردم عرب خوزستان صحبت خواهم کرد تا ثابت کنم این مردم در خوزستان اقلیت نیستند بلکه در اکثریت اند و از نظر دانش جامعه شناسی می توان به آنان نام علمی مردم عرب یا خلق عرب خوزستان Ahwaz Arab People یا Khouzistan Arab People را اطلاق کرد که معادل عربی آن ”الشعب العربی الاهوازی“ است. همان طور که گفتم اهواز در این جا فقط شهر اهواز نیست بلکه به مفهوم کل خوزستان به کار می رود . ضمنا اگر برخی دوست دارند واژگانی همانند قومیت عرب خوزستان یا ملیت عرب خوزستان را به کار ببرند کسی مانع آنها نیست و ما نیز ممکن است تسامحا گاهی این اصطلاحات را به کار گیریم.

 اصولا در علم جامعه شناسی به این نتیجه رسیده اند که هر خلق، ملیت یا قومیتی دارای چهار عامل عمده است. یعنی یک گروه انسانی یا یک مجموعه اجتماعی باید چهار عامل داشته باشد تا ملیت نامیده شود. نخست، اشتراک سرزمین یا جغرافیا؛ دوم، اشتراک زبان؛ سوم اشتراک تاریخ؛ و سوم اشتراک فرهنگ است. یا به عبارتی یک ملیت یا قومیت دارای ویژگیهای مشترک جغرافیایی، زبانی، تاریخی و فرهنگی – روانی است.

 ضمنا عربهای خوزستان که تبار تاریخی آنان به 6 قبیله یا ایل عمده باز می گردد، خودرا دارای نیای مشترک می دانند و ما این را در علم الانساب که در میان عربها رواج فراوان دارد می بینیم.

 به هرحال ملیت عرب خوزستانی هنگامی تحقق یافت که عربها به وجود قومی خود آگاهی پیدا کردند واین فراگردی است که طی 70-80 سال اخیر رخ داده است.